قسمتی از خطبه معروفی است که حضرت زینب(ع) خطاب به یزید ایراد فرمودند
ای یزید-آیا گمان بردی که چون راه اطراف زمین را بر ما گرفتی و اکناف؟؟؟را بر ما بربستی و؟؟؟آل رسول را مانند اسیران بهر شهری راندی ما را در نزد خدا خوار کردی و تو خود عزیز گشتی و این ماجرا که از تو بر ما گذشت از جلالت قدر و بزرگی منزلت تو در نزد خدا بود!و از این پندار؟؟؟خود بالا بگیری و چشم تکبر در اطراف خویش بنگری و دلخوش باشی که دنیا را برای خود گرد آورده(یا وسیع کردهای)و کارها را منظم نمودهای و خدایت مهلت داد و از غم و اندوه رهائی بخشید و ملک و سلطنت ما ترا؟؟؟شد؟آهسته باش و دمی؟؟؟.آیا فراموش کردی که خدای چه فرمود!مگر نفرمود:«زینهار گمان مبرند که ما چون کفار را مهلت میدهیم خیر آنها در آن است بلکه آنگروه را زمانی دراز بحال خود میگذاریم تا بر گناهان خویش بیفزایند و عذاب خوارکنندهای آنها را فراگیرد»
ای دشمن خدا و ای پسر دشمن خدا،بخدا سوگند اگرچه حوادث و شداید روزگار مرا بمکالمه و مخاطبهء تو بداشت باز ترا بسیار کوچک و حقیر میشمارم و سرزنشهای ترا بزرگ میدارم ولی دریغا که دیدهها گریان است و سینهها سوزان و چه فایده که حسین(ع)کشته شده و لشگر رحمان بدست لشگر شیطان اسیر گشته و اموال خدائی برای دریدن پردههای حرمت الهی بین آنان تقسیم گشته خونهای ما از دستهای دشمنان ما ریزان و از دهانهای آنها گوشت بدن ما در؟؟؟است بر آن جسدهای پاک،گرگان بیابان درآیند و کفتاران صحراها بگذرند.
ای یزید،اگر امروز بغنیمتی رسیدی فردا بغرامتی درافتی آنگاه که چیزی نیابی جز آنکه خود از پیش فرستادهای.در آنجا پسر مرجانه را صدا میکنی و او ترا صدا میکند،تو و پیروانت در برابر میزان عدل و داد اجتماع میکنید و بهترین توشهای که معاویه برایت فراهم کرده در آنجا مییابی و ذریهء محمد(ص)را در برابر خود مینگری-قسم بخدا جز از خدا از دیگری نمیترسم و جز بخدا بدیگری شکایتی نمیکنم چه حق تعالی نسبت به بندگان بستم منسوب نگردد و در همه حال شکایت بدو شود و بازگشت همهکس بسوی او و پناه بندگان بدرگاه او باشد.ای یزید از؟؟؟فروگذار مکن و دست از کوشش مدار و بکن آنچه توانی،بخدا قسم است که ذکر ما را از صفحهء جهان محو نتوانی کرد و شرافت وحی و مزیت نبوت را نتوانی میرانید و ننگ این ماجری و عار این داستان را از خود نتوانی شست-رأی تو سست و بیبنیاد است و اندوختهء تو جز چند روزی بیش نیست و فرجام روزگار تو جز پریشانی نخواهد بود در آن روزیکه منادی ندا کند که لعنت خدای بر ستمکاران باد.
سپاس خدای را که اول ما را بسعادت و نیکبختی سرانجام داد و آخر ما را بشهادت و آمرزش خاتمه بخشید و از خدا میخواهیم که ثواب شهیدان ما را کامل کند و اجر ایشان را زیاد سازد و در تفقد و تعهد احوال ما بازماندگان بر سر احسان بوده باشد و او جل جلاله بخشنده و مهربان است و در جمیع جهات ما را وکیلی نیکو و کافی است(و از او میطلبیم که مراتب آنها را بالا برد و از فضل خود بآنها زیاد بخشد که او دوست توانائی است).