loading...
محبّان مُحي الكربلا!
۩۞۩ خدمات سايت ۩۞۩

ارسال مطلب توسط کاربران عضو شده و ثبت نویسنده مطلب

ارسال خبرنامه هفتگي از جدیدترین مطالب سایت

شرکت در بحث کاربران در  تالار گفتمان

استفاده از مطالب وبلاگ فقط در صورت ذکر منبع


با هر گونه مشکل یا سئوال یا هر چیز دیگر با ايميل زیر تماس حاصل فرمایید

ghoorobeshab89@yahoo.com

خادمين زينب س! بازدید : 35 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

مذاهب اسلامي تقريبا بر قضيه وجود مصلحي که به امر خدا در آخر الزمان قيام مي کند و از نسل رسول خدا (ص) و فرزند فاطمه (ع) است ، اتفاق نظر دارند . کتابهاي آنان آکنده از احاديثي است که به تواتر براي اثبات اين نکته وارد شده است . بعلاوه بسياري از دانشمندان مسلمان کتابهايي درباره اين موضوع بطور مشروح و مفصل نگاشته اند . البته ما منکر وجود عده ديگري از دانشمندان که با اين عقيده مخالفند ، نيستيم . این عده درباره اين احاديث مي گويند : حديثهايي که داراي غرايب است پذيرفتني نيستند . ولي احاديث و رواياتي که در رابطه با امام مهدي (عج) عجيب و غيب تر از احاديثي که درباره امتهاي گذشته و آنچه در زمان آنان رخ داده نيست . 
در اينجا بايد نکته اي را متذکر شد و بدان پرداخت که مذاهب اسلام درباره آن به اختلاف پرداخته اند .
آيا امام مهدي فعلا زنده است يا اينکه در آينده به دنيا خواهد آمد؟
پيش از آنکه وارد اين بحث شويم بايد اين نکته را يادآوري کنيم که هيچ کدام از مذاهب اسلام وجود امام مهدي (عج) را انکار نکرده اند . اما تاويل رواياتي که در اين باره وارد شده تنها يک علت داشته است و آن بعيد شمردن زنده بودن آن حضرت از سال 255 هجري تاکنون است .
درباره زنده بودن امام مهدي (عج) دلايل و شواهد فراواني وجود دارد که ذيلا به پاره اي از آنها اشاره مي شود :
الف- احاديث پيامبر (ص) در مورد ائمه اثني عشر ، به تواتر نزديک است و دانشمندان مسلمان بر صحت آنها و نيز ثقه بودن راويان آنها اجماع کرده اند . در زير به برخي از اين احاديث اشاره مي کنيم :
1. از جابر بن سمره نقل است که گفت : شنيدم پيامبر اکرم مي فرمايد : «پس از من دوازده امير باشند ...».
آنگاه کلمه اي گفت که من نشنيدم . پدرم گفت : آن حضرت فرمود: « ... همه آنها از قريش هستند». (صحيح بخاري، جزء چهارم، کتاب الاحکام، ص 175، چاپ مصر سال 1355 هـ)
2. رسول خدا فرمود : «پس از من دوازده امير باشند ...».
سپس چيزي فرمود که من نفهميدم . از کسي که پشت سرم بود سوال کردم . گفت : آن حضرت فرمود : « ... همه آنها از قريش هستند».
ترمذي گويد : اين حديث حسن و صحيح است.(صحيح ترمذي، جزء دوم، باب ما جاء في الخلفاء، ص 45، چاپ دهلي نو سال 1342 هـ)

3. (جابر) گويد : با پدرم نزد پيامبر (ص) رفتيم . شنيدم آن حضرت مي فرمود : «اين امر پايان نيابد مگر اينکه دوازده خليفه در بين آنها (مردم) بيايند ...» جابر بن سمرد گويد : سپس سخني فرمود که بر من معلوم نشد . از پدرم پرسيدم : چه فرمود ؟ گفت : او فرمود : « ... همه از قريش هستند».( صحيح مسلم ، کتاب الماره ، باب الناس تبع لقريش و الخلافه من قريش ، ج 2 ، ص 191)
4. جابر بن سمرد گويد : شنيدم از رسول خدا که مي فرمود :
«اين دين تا (روي کار آمدن) دوازده خليفه همچنان ارجمند باقي مي ماند . مردم تکبير گفتند و فرياد کشيدند ...».
آنگاه سخني آهسته بر زبان آورد . از پدرم پرسيدم : پدر ايشان چه فرمود ؟ گفت او فرمود: « ... همه آنها از قريش هستند». (صحيح ابي داوود ، ج 2 ، کتاب المهدي ، ص 207)
5. جابر گويد : از پيامبر (ص) شنيدم که فرمود : «اين امت را دوازده خليفه باشد». (مسند احمد ، وي با اين حديث روايت ديگري را از جابر از 34 طريق نقل کرده است.)
اگر احاديثي را که در نزد فريقين صحيح است و بر اين نکته تصريح کرده اند که خلفا از قريش هستند ، به آن رواياتي که مکارم و فضايل اهل بيت را بيان مي کنند و خاطر نشان مي سازند که آنها مثل ستارگان ، زمينيان را حفظ و هدايت مي کنند بيفزاييم و تمام آنها را به احاديثي اضافه کنيم که بيان مي کنند کار دين و خلافت به آنان منتهي خواهد شد و اگر حتي دو نفر در زمين باقي باشند آنها خواهند بود ، و نيز يافته ای که امام مهدي مي بايست از آنها باشد و مهدي آنها ، آخرين ايشان است و اگر بدين احاديث روايتهايي را که از پيامبر اکرم نقل شده که فرمود است : «آخرين اين دوازده نفر قائم امت و مهدي آن است» اضافه کنيم ، مي توان گفت : امام فعلا وجود دارد چون دوازدهمین امام از ائمه (ع) است . يازدهمين امام حضرت حسن عسکري بوده به اجماع مورخان جز يک پسر از خود بر جاي نگذاشته ، چنانکه اخبار آمده است ، و اين پسر همان مهدي است . بنابر اين او بايد زنده باشد .
پيش از اين گفتيم بايد حجتي دائم براي مردم باشد تا به مثابه يک حلقه مردم را با پروردگار مرتبط سازد . اگر اين سخن ثابت شود ، حيات امام و وجود فعلي او به عنوان رهبري براي خلق نيز ثابت شود . غيبت آن حضرت مستلزم آن نيست که از او داناتر نباشد . چون او به طبيعت ارتباط غيبي خويش با خداوند توانا و دانا مي تواند ، غيرمستقيم آنچه را که مصلحت مي بيند محقق سازد . چنانچه خداوند قادر باشد تواناييهاي شگرفي فرشتگان مقرب خود عطا کند و آنها را از شايستگيهاي بزرگ بهره مند سازد ، بر اين نيز توانا خواهد بود که به پيامبر جانشين او همچون امام مهدي (عج) همين تواناييها و شايستگيها را عنايت فرمايد .
اگر سنت جاري خداوند در ميان بندگان اين گونه باشد که براي هر کار سببي قرار دهد و کارها را با اسباب آنها به جريان اندازد چه مانعي است از پذيرش تئوري سبب قرار دادن يک از بندگان صالح و مطيع خدا ولو به صورت غيبتي براي برخي از امور ؟ چنان که ما درباره امام حجت (ع) همين عقيده را داريم .
از اينجا مي توان دريافت که ايمان به امام غايب ، بخشي اساسي از ايمان به غيبت به عنوان يک کل است و کسي نمي تواند ايمان خود را بخش بخش کند . يعني تسليم غيبت شود . اما تاييد امام حجت به غيبت را انکار کند ، يا به پشتيباني و تاييد فرشتگان از رسول خدا ايمان بياورد امام به ممکن بودن تاييد و پشتيباني امام غايب از ميان صالحان کفر بورزد .

مهدي (عج)، حجت شاهد

امام زمان (ع) با اجازه خداوند شاهد بر مردم است . شناخت مومنان از اين حقيقت موجب مي شود که آنها در نيکي ها از يکديگر سقبت گيرند و به سرور خويش اقتدا کنند و حيات خويش را نسخه اي از حيات سرور و ولي امر خود قرار دهند .
از آنجا که امام حجت (ع) پيشواي زنده است و رهبري حقيقي از آن اوست ، بنابراين کسي جانشين اوست که بدو نزديکتر باشد و بهتر به هدايت او اقتدا کند . از اين رو آن حضرت به منزله ميزان در انتخاب رهبري است و حتي مي تواند خط الهي را که صالحان بدان گرايش دارند از خطوط پراکنده اي که راست و استوار نيستند ، جدا سازد .

خادمين زينب س! بازدید : 36 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

بخش سوم از سلسله مقالات یاری امام زمان(عج):

 مرتبه‌ي ديگر ياري امام عليه السلام ، ياري با عمل است اطاعت از امام در حقيقت با اطاعت اوامر و نواهي الهي تحقق پيدا مي‌كند و با پي گرفتن و قبول اين امر و نهي‌هاست كه انسان مي تواند امامش را ياري رساند .

سفارش امام صادق عليه السلام به تمام شيعيان چنين است :

« به هر كس از شيعيان كه مي بيني از من اطاعت مي كند و سخن مرا مي پذيرد ،سلام برسان و ( بگو) من شما را به تقوي و ورع در دين خود سفارش مي‌كنم و اينكه براي خدا كوشش كنيد ، راستگو باشيد ، اداي امانت كنيد ، سجده‌هاي طولاني كنيد و خوب همسايه داري كنيد كه پيامبر صلي الله عليه و آله اين احكام را آورده‌اند . امانت هر كس را - خوب يا بد كه شما را امين خود دانسته - به او برگردانيد ... با بستگان خود ارتباط و رسيدگي داشته باشيد ، بر جنازه‌هاي آنها ( اهل سنت ) حاضر شويد ، به عيادت بيمارانشان برويد و حقوق آنها را ادا كنيد .»(1)

 

 

 

 امام صادق عليه السلام شيعيان را به تمام نيكويي‌ها و خلق‌هاي مبارك و خير فرا خوانده‌اند. حتي آنها را به ارتباط مناسب با خويشاونداني كه به حقوق امام معترف نيستند ، دعوت كرده‌اند . به حقيقت مي‌توان حكمت اين امر را در آن ديد كه سلوك الهي و نيكو، ديگران را به تشيع جذب مي‌كند به گونه‌اي كه ديگران با ديدن اخلاق مناسب در ما ، آن را منتسب به امام عصر عليه السلام مي‌دانند . لذا ائمه عليهم السلام ما را بر حذر داشته‌اند از ارتكاب اعمالي كه باعث سرزنش شدن ايشان مي شود ما به واسطه‌ي تشيعمان منسوب به اماميم و چون فرزندي براي ايشان ، عملمان به پدرمان منسوب است . همانگونه كه اگر عمل فرزندي نامناسب باشد ، پدر و مادرش ملامت مي‌شوند ، اگر ما نيز درست عمل نكنيم در واقع مايه‌ي سرافكندگي و رسوايي و بدنامي امامان شده‌ايم لذاست كه بسيار به ما سفارش كرده‌اند كه بر خوردتان با ديگران به گونه‌اي نباشد كه ايشان را از دين و از ما -اهل بيت- زده و بريده كنيد ،‌ بلكه چون زيور و زينت ما باشيد و باعث جذب و ربايش ديگران به طريق صحيح گرديد :

« مردم را بدون ( بهره‌‌گيري از ) زبان‌هايتان ] بلكه با اعمال نيكويتان [ دعوت به خوبي‌ها كنيد تا از شما (‌در امر دين) صداقت و ورع ببينيد .» (2)

 

ورع لازمه‌ي ياري عملي

 محدوده‌ي احكام و دستورات عملي دين را هرگز نبايد به صورت يك خط مويين مرزي ديد كه تا حد نهايت مي‌توان به آن نزديك شد . دين ، داراي يك نوار مرزي است كه هر چقدر از اين نوار مرزي فاصله بگيريم به احتياط و اجتناب خروج از دين بيشتر عمل كرده‌ايم به بيان ديگر ، آنچه از روح روايات بر مي آيد اين است كه ما بايد تا آنجايي پيش برويم كه يقين كنيم به حرام در نمي‌غلتيم و اگر كمترين احتمالي براي به حرام افتادن باشد وظيفه‌ي عقلي ، تربيتي و پيش گيرانه‌ي ما دوري از آن عمل است . اين روحيه‌ي صيانت از دين را كه آدمي همه‌اش در پي اين باشد كه نكند ناخودآگاه دست به معصيت برد « ورع » نام مي‌نهند . اگر به حليت چيزي مطمئن نيستيم و يقين نداريم كه دست يازيدن به آن ، معصيت خدا نيست، نبايد به آن نزديك شويم. در ارتباط با مسائل شبهه ناك كه اختلاف در حكم مراجع وجود دارد يا تشخيص مصاديق حرام به عهده‌ي مكلف قرار داده شده ، چنين حقيقتي رخ مينمايد .

امام صادق عليه السلام مي‌فرمايند :

 عليكم بالورع فإنه الدين الذي نلازمه و ندين الله به و نريده ممن يوالنا.(3)

 بر شماست به رعايت ورع ، به درستي كه ورع ‌آن ديني است كه ما ملتزم به آن هستيم وخدا را به وسيله‌ي آن بندگي مي كنيم و همين را از اهل ولايت و محبت خود انتظار داريم .

 آنچه امام عصر عليه السلام از ما مي‌خواهند دارا بودن همين شيوه و سبك در زندگي است . در حقيقت كسي كه دين خود را چون گوهري نگهداري مي‌كند ، هر لحظه هول و هراس آن را دارد كه نكند دزد معصيت به آن بزند و گوهرش را بربايد . لذا نهايت احتياط را به خرج مي دهد.

 

 رعايت ورع در خانم‌ها

 رعايت اين محدوده‌ها و صيانت از دين و تقواي الهي در مراتب گسترده‌تري براي خانم‌ها مطرح است .سيره‌ي عملي حضرت زهرا عليهما السلام به خوبي مي‌تواند در اين راه رهبري كند .

 از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه :

 اميرالمومنين و حضرت زهرا عليهما السلام نزد پيامبر رفتند تا ايشان در مورد وظايف خاص هر كدام حكم فرمايند : پيامبر صلي الله عليه و آله چنين حكم فرمودند كه حضرت زهرا عليهما السلام كارهاي داخل منزل را انجام دهند و اميرالمومنين عليه السلام وظايف خارج از خانه را بر عهده گيرند.

 اينجا بود كه حضرت زهرا عليهما السلام فرمودند :« جز خدا كسي نمي‌داند كه من چقدر خوشحال شدم از اينكه پيامبر خدا تماس و برخورد با نامحرم را از دوش من برداشتند .» (4)

 

 

 

پرهيز از برخورد با نامحرم

 بر خلاف آنچه امروز تبليغ مي‌گردد و ارزش تلقي مي شود برخورد با نامحرم نبايد براي يك بانوي شيعه مطلوب باشد . هر خانم متديني بايد ابتدائاً به وظيفه‌ي خويش بينديشد و آنچه خدا مي‌خواهد را هدف خويش قرار دهد ، گو اينكه به بي‌عرضگي و تحجر متهم گردد. اگردر بعضي شرايط خاص ، خانم‌ها به دلايل مختلف مجبور به كار در خارج از منزل مي‌شوند بايد متوجه باشند كه اين كار براي آنها ارزش تلقي نشود ، بلكه در درون خود وضعيت مطلوب را عمل به سيره‌ي فاطمي بدانند .

اميرالمومنين عليه السلام وقتي بي‌دقتي مردها در كنترل خروج زن‌ها از منزل و برخورد آنها با نامحرمان را ديدند چنين آنها را مورد عتاب قرار دادند :

 « اما تحستحيون و لاتعارون نساء كم يخرجن إلي الأسواق و يزاحمن العلوج » (5)

 وقتي خانم‌ها خارج از حد ضرورت و بدون دليل خاصي در معابر و بازارها رفت و آمد كنند و برخورد با نامحرمان و مردهاي غريبه داشته باشند ، بايد متوجه باشند كه اين برخوردهاي فيزيكي يا سر و كله‌ زدن و اختلاط‌هاي گوناگون و به بهانه‌هاي مختلف ،‌قطعاً خلاف رضاي خدا و امام زمان عليه السلام است .

 

خادمين زينب س! بازدید : 48 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

امام حسن عسكری علیه السلام یازدهمین پیشوای شیعیان، و پدر بزرگوار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در سال 232هـ/845م چشم به جهان گشود، پدر بزرگوارش امام دهم حضرت هادی علیه السلام و مادرش، بانوی پارسا و شایسته «حدیث» یا «حدیثه»(1) و در برخی منابع نامش را «سوسن»(2) و «عسفان»(3) یاد كرده‌اند.

از مشهورترین القاب امام عسكری علیه السلام می‌توان به «الصّامت»، «الهادی»، «الرّفیق»، «الزّكی»، «النقی» و «الخالص» اشاره كرد.(4) «ابن الرضا» لقبی است كه امام جواد علیه السلام و امام عسكری علیه السلام هر دو به آن شهرت یافته‌اند.(5)

امام عسكری علیه السلام قریب به 6 سال امامت مسلمین را عهده‌دار بودند و در طول این مدت نسبت به هدایت مردم و حفظ جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زحمات زیادی را متحمل شدند.

حاكمان دوران امام عسكری علیه السلام كه بیشترین فشار را به حضرت وارد می‌كردند، عبارتند از:

1- المعتزّ بالله (252-225هـ) 2- المهتدی بالله (255-256هـ) 3- المعتمد بالله (256-279هـ)

امام علیه السلام در این دوران به صورت پنهانی و با اجرای اصل «تقیه»، با سیستم سازمان وكالت امور شیعیان را دنبال می‌فرمودند.

امام عسكری علیه السلام، در سال 243هـ با فشار متوكل عباسی به سامراء منتقل شد(6)، چون تصوّر عباسیان این بود كه ممكن است امامان، همانند سایر علویان، با داشتن هوادارانی چند دست به قیام بزنند. لذا حضور آنها در مركز خلافت، مانع از چنین اقدامی می‌شود.

اقامت طولانی امام عسكری علیه السلام در سامراء جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست؛ به طوری كه حضرت مجبور بودند هر دوشنبه و پنجشنبه به دارالخلافه رفته و حضور خود را اعلام نماید(7) از طرفی هم تنها پیروان و شیعیان خاص می‌توانستند با آن حضرت ارتباط داشته باشند.(8)

امام عسكری علیه السلام اگر چه بسیار جوان و تحت مراقبت جاسوسان و عاملان خلیفه بود ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی شهرت فراوانی پیدا كرده بودند، حتی روزهایی كه حضرت به مقر خلافت می‌رفت، در طول مسیر حضرت، كه مملو از مردم و بسیار شلوغ بود، مردم به احترام ساكت می‌شدند و جمعیت با شور و شعف بسیار به امام علیه السلام اظهار ارادت می‌كردند.(9)

 

 

 اوضاع سیاسی، اجتماعی عصر امام عسكری علیه السلام

در این زمان شیعیان به صورت یك قدرت عظیم در عراق مطرح بود و علناً با حاكمان عباسی مخالفت می‌كردند و حاكمان عباسی نیز، توجه و فشار خود را معطوف امامان علیهم السلام شیعه و پیروان آنان كرده بودند. از یك سو عباسیان می‌دانستند كه مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در نسل امام عسكری علیه السلام خواهد بود لذا با گسترش جاسوسان خود مراقب وضع زندگی امام علیه السلام بودند؛ حتی در زمان معتز امام علیه السلام بازداشت و روانه زندان شده بود و  به «سعید حاجب» مأموریت داده بود تا امام علیه السلام را به سوی كوفه ببرد و در بین راه حضرت را به شهادت برساند ولی پس از سه روز همراهان وی، خود او را به هلاكت رساندند.(10) «مهتدی» هم تصمیم به قتل امام علیه السلام گرفت ولی موفق به اجرای آن نشد.

از سوی دیگر، امام عسكری علیه السلام باید زمینه را برای امامت فرزندش و آمادگی مردم برای ورود به عصر غیبت را فراهم می‌كردند، كه با فشار و محدودیت‌های حاكمان عباسی كار بسیار دشواری بود البته این زمینه سازی از قبل توسط امامان گذشته انجام گرفته بود ولی در زمان امام عسكری علیه السلام جلوه بیشتری می‌یافت زیرا امام علیه السلام با وجود تأكید بر تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را تنها به شیعیان و مریدان خاص نشان داده بود و تماس مستقیم شیعیان، با خود آن حضرت، روز به روز محدودتر و كمتر می‌شد.

خادمين زينب س! بازدید : 39 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

 شاید برای برخی همواره، این پرسش مطرح باشد که چگونه ممکن است کسی که غایب است، حاضر باشد؟ و یا در عین حضور، غایب باشد؟

نگارنده برای پاسخ به این پرسش، به اجمال، مطالبی را تقدیم می‌کند؛ باشد با بهره‌مندی از آموزه‌های آفتاب‌گون پیشوایان معصوم، هرچند اندک، از این باور اساسی، رفع ابهام شود.

سال‌ها پیش از زاده شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، آنگاه که معصومین علیه السلام از آن حضرت سخن می‌گفتند، بی‌درنگ به پنهان زیستی ایشان نیز اشاره می کردند. این پافشاری، بیش از آن که در جهت آگاه کردن شیعیان باشد، به منظور زمینه‌سازی غیبت و آماده کردن شیعیان برای پذیرش آن بود.

آنچه بر رمز و راز این مسأله می‌افزود، پافشاری معصومین علیه السلام بر حفظ جنبه سرّی این حادثه بود. به ‌طوری که آنچه در رهیافت بررسی سخنان ایشان می‌توان به دست داد، نسبت به آنچه بر ما پوشیده است، بسیار اندک و ناچیز می‌نماید. اگرچه گاهی نیز به تناسب، گفته‌های ارزنده‌ای درباره آن، به پیروان خود می‌فرمودند.

 

نیم نگاهی به واژه غیبت

«غیبت» به معنای «پنهان شدن از دیدگان» است و غائب به کسی گفته می‌شود که حاضر و ظاهر نیست(1). و در اصل به معنای پنهان شدن خورشید، ماه و ستارگان به کار می‌رود(2). همچنین درباره كسی به کار می‌رود كه مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌شود(3). و در اصطلاح مهدویت، به پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام گفته می‏شود.

تأکید بر حتمی بودن غیبت

پیشوایان معصوم علیه السلام در پاره ای از سخنان خود، غیبت حضرت مهدی علیه السلام را امری حتمی و غیر قابل تردید دانسته‌اند.

امام رضا علیه السلام از پدران خود و ایشان از نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم نقل کرده‌اند که آن حضرت با استفاده از واژگان سوگند، فرمود: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً لَیغِیبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی»؛‏(4) «و سوگند به آن کسی که مرا به حق، بشارت دهنده، برانگیخت؛ هر آینه، قائم از فرزندان من، غائب خواهد شد».

مفضّل می‌گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «إِیاكُمْ وَ التَّنْوِیه أَمَا وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِیناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَ لَتُمَحَّصُن...‏»؛(5) «فریاد نکنید. به خدا سوگند؛ امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت می‌کند و ناگزیر، مورد آزمایش واقع شوید...».

امام عسکری علیه السلام نیز در این باره فرمود: «وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ غَیبَه»؛(6) قسم به خدا صاحب این امر، از شما غایب می شود.

در روایات زیادی، قطعی بودن غیبت برای حضرت مهدی علیه السلام تأکید شده است.

تأکید فراوان پیشوایان معصوم علیه السلام باعث شد این باور در عمق اذهان مسلمانان ریشه دوانده، و از باورهای خدشه ناپذیر آنها شود. به همین دلیل برخی از افرادی که مدعی مهدویت شده‌اند، در پاره‌ای موارد، سخن از غیبت نیز به میان آورده‌اند(7).

 

 

چگونگی غیبت حضرت مهدی علیه السلام

با بهره‌گیری از بیانات معصومین علیه السلام، سه دیدگاه کلّی و قابل توّجه درباره چگونگی غیبت حضرتش، قابل ارائه است:

1. پنهان بودن جسم (ناپیدایی)؛

2. پنهان بودن عنوان (ناشناسی)؛

3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.

 

1. پنهان بودن جسم؛

پاره‌ای روایات، چگونگی غیبت آن حضرت را به پنهان بودن جسم دانسته است. این دیده نشدن جسم در دوران غیبت، به دو گونه قابل تفسیر است:

1ـ1. آن حضرت بسان فرشتگان، ارواح و اجنّه، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارند اما قابل دیدن نیستند.

2ـ1. ایشان جسمی مرئی دارد؛ امّا به قدرت الهی در دیدگان مردم، تأثیر و تصرّفی نماید تا کسی نتواند ایشان را ببیند و این كار از اولیای الهی ـ كه از سوی خدا دارای قدرت تصرّف در جهان آفرینش هستند ـ بعید نیست.

از قرآن كریم نیز می‏توان امكان استتار و اختفای انسان از دیدگان را ـ چه به صورت كوتاه مدت یا دراز مدت ـ دریافت كرد.(8)

به نظر می‌رسد، تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش است؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه بر عکس، آن حضرت مانند تمامی انسان‌ها دارای جسمی مادی می‌باشد. همان‌گونه که پدران بزرگوارشان و نیز رسول گرامی اسلام علیه السلام چنین بودند.

با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است. چنانچه با بررسی جامع سخنان معصومین علیه السلام، می‌توان به فرازهایی دست یافت که مؤید این مطلب باشند:

امام علی علیه السلام در این باره در روایتی طولانی فرموده‌اند:

«...تا آن گاه كه یکی از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود ...پس به پروردگار علی سوگند، حجّت حق بر زمین استوار است. در جاده‌ها حركت می‌كند. در خانه‌ها و قصرها وارد می شود. و در شرق و غرب زمین به گردش می پردازد. سخن مردم را می‌شنود و بر گروه مردم سلام می‌كند. می‌بیند و دیده نمی‌شود؛ تا زمان ظهورِ وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان اوست»(9).

امام صادق علیه السلام نیز فرموده‌اند: «یفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ یشْهَدُ المَوسِمَ فَیراهُمْ وَلا یرَوْنَهُ»؛(10) «مردم امام خویش را گم می‏كنند، پس آن امام در موسم حج حضور می‏یابد و مردم را می‏بیند، ولی مردم او را نمی‏بینند».

آنگاه که از امام صادق علیه السلام درباره کیستی حضرت مهدی علیه السلام پرسش شد؛ فرمود: «پنجمین از فرزندان هفتمین.» آن گاه ادامه داد:

«یغِیبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ...».(11) «شخص او از شما غائب می‌شود...».

امام رضا علیه السلام نیز درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «لَا یرَی جِسْمُهُ...»؛(12) «جسمش دیده نمی‌شود».

داود بن قاسم می‌گوید از امام هادی علیه السلام شنیدم که فرمود: «الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِی الْحَسَنُ فَكَیفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِی اللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ...»؛(13) «جانشین پس از من حسن است. پس چگونه خواهید بود با جانشین پس از جانشین؟» عرض کردم: «خدا مرا قربانت گرداند؛ برای چه؟» فرمود: «همانا شما شخص او را نمی‌بینید».

و سرانجام در فرازی از دعای ندبه چنین می‌خوانیم:

«...عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لَا تُرَی...»؛(14) «سخت است بر من که مردمان را ببینم امّا تو دیده نشوی...».

روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، دلالت بر دیده نشدن آن حضرت دارند و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهند بود؛ چرا که صراحت در معنای دیده نشدن دارند.

یکی از نویسندگان معاصر، پس از اشاره به برخی روایات یاد شده، این نظریه را ساده‌ترین طرح و فرضیه عملی و قابل قبول درباره پنهان شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهایی ایشان از ظلم ستمگران دانسته و بر این باور است با این گونه اختفا، آن حضرت در پناهگاهی امن به سر برده و هیچ گونه آسیبی نخواهد دید. سپس می‌افزاید: «این گونه اختفا و پنهانی از راه اعجاز خدایی امکان دارد، به همان گونه که دیر زیستی حضرت در طول این همه سال نیز با اعجاز الهی درست می‌شود».(15)

این برداشت، افزون برآن كه با معنای لغوی غیبت مطابقت می‌کند، با روایاتی كه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت را به خورشید پشت ابر تشبیه نموده نیز، همخوانی بیشتری دارد.

خادمين زينب س! بازدید : 43 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

يکي از القاب عالي و شکوهمند حضرت ولي عصر (عج) لقب قائم است. اين لقب از القاب خاصه است که ويژه ي آن حضرت مي باشد و بر ديگر امامان معصوم (ع) اطلاق نمي شود و نيز لقبي است که داراي رمز و راز مخصوص مي باشد و يادآور صحنه هاي حيرت انگيز و روزهاي شکوهمند و شگفت آوري است.

در رواياتي تصريح شده که مبداء پيدايش اين لقب افتخارآفرين، مصادف با عاشورا بوده است و در روز شهادت سالار شهيدان و پيشواي احرار و آزادگان جهان، حضرت حسين بن علي (ع)، از سوي ذات لايزال الهي به اين لقب مقدس و پر افتخار نايل و سرافراز گرديد.

 

 

طبري از علماي اماميه در قرن چهارم هجري، نقل مي کند که ابوحمزه ثمالي مي گويد به حضرت امام محمد باقر (ع) عرض کردم: «اي فرزند رسول الله! چگونه علي (ع) «اميرالمؤمنين» ناميده شد و حال آنکه هيچ کس پيش از او به این اسم ناميده نشده و بعد از او هم روا نيست احدي را بدين نام بخوانند؟» حضرت فرمود: «لِأَنَّهُ ميرَهُ العِلم يمتارُ مِنهُ وَ لا يمتارُ مِن اَحَدٍ سِ.ته؛ يعني، زيرا او منبع و کانون علم بود از او اخذ علم مي شد و از غير او اخذ نمي شد.» عرض کردم: «اي زاده ي پيامبر! مگر همه شما قائم به حق نيستيد و حق را بر پا نمي داريد، پس چرا تنها ولي عصر را قائم مي خوانند؟» فرمود: «چون جدم حسين (ع) کشته شد، فرشتگان صدا را به گريه و ناله بلند نموده عرض کردند: «بار خدايا از کساني که برگزيده ي تو و فرزند برگزيده ي تو، ارزشمندترين و بهترين خلق تو را کشتند در مي گذري؟!» خداوند، به آنان وحي فرستاد: «اي فرشتگان من آرام بگيريد سوگند به عزت و جلال خودم که قطعاً از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدتي باشد.» آنگاه پرده از جلوي ديدگان آنان کنار زد و امامان از فرزندان امام حسين (ع) را يکي پس از ديگري به آنان نشان داد. فرشتگان از اين منظره، مسرور و شادمان گرديدند و ديدند که يکي از آن بزرگواران ايستاده مشغول نماز است. خداوند فرمود: «با اين قائم (شخص ايستاده) از قاتلان حسين (ع) انتقام خواهم گرفت.»(دلائل الامامه ، محمدبن جریر طبری،452)

و نيز شيخ طوسي (ره) نقل کرده که محمد بن حمران مي گويد امام صادق (ع) فرمود: «چون جريان شهادت امام حسين (ع) واقع شد، فرشتگان به خدا ناليدند و خروش برآورده و به خداوند متعال عرض کردند: «بار خدايا آيا با حسين که انتخاب شده ي تو و فرزند پيامبر توست اينچنين رفتار مي شود؟» خداوند شبح و سايه ي قائم (ع) را در برابر آنان در حالت ايستاده مجسم کرد و فرمود: «با اين (قائم) از ستم کنندگان به حسين (ع) انتقام خواهد گرفت.»(کافی ، ج 1،ص465)

اکنون با ملاحظه اين دو روايت، شدت ارتباط و پيوند محکم و پايدار ميان حضرت امام حسين (ع) و حضرت ولي عصر (ع) را بنگريد. آري لقب مقدس قائم در روز شهادت حسين و به برکت امام حسين (ع) به آن حضرت اعطا شد و در رابطه با شهادت امام حسين (ع) مهدي (ع) قائم آل محمد (ع) گرديد.

خادمين زينب س! بازدید : 54 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

حجاب و عفت:

مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد سيستاني (ره) پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخواند. در يکي از جمعه هاي آخر، نوري را از خانه اي نزديک به مسجد مشاهده مي کند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي عصر امام زمان (ع) در يکي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه اي قرار دارد که پارچه اي سفيد روي آن کشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي که وارد شدن اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بيايم!»

بعد فرمودند: «اين بانويي است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد.» (1)

 

رعايت حلال و حرام در زندگي

يکي ديگر از نگراني هاي امام زمان (ع) بي توجهي مردم به حلال و حرام است. يکي از دانشمندان مدت ها در آرزوي زيارت حضرت مهدي (عج) بود، براي رسيدن به اين هدف زحمت هاي فراوان کشيد از جمله علم جفر آموخته و چلّه نشيني کرده و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفته بود. اما هر چه مي کوشيد راه به جايي نمي برد تا به او گفتند: ديدار امام زمان (ع) براي تو ممکن نيست مگر در فلان شهر. او حدود 37 روز در آن شهر مي ماند تا در بازار آهنگرها کنار دکان پيرمردي قفل ساز هنگامي به محضر امام زمان (ع) شرفياب مي شود که آن حضرت در کنار پيرمرد قفل ساز نشسته و با او گرم گرفته بودند و سخن مي گفتند. در همين حال مي بيند پيرزني ناتوان و قد خميده ،عصا زنان آمده و با دست لرزان قفلي را نشان داد و گفت: «براي رضاي خدا اين قفل را به مبلغ سه شاهي از من بخريد. من سه شاهي پول نياز دارم.» پيرمرد با کمال سادگي گفت: «اين قفل دو عباسي و هشت شاهي ارزش دارد، من آن را به هفت شاهي مي خرم زيرا در معامله دو عباسي بيش از يک شاهي منفعت بردن بي انصافي است.» پيرزن با ناباوري گفت: «من التماس کرده ام اما هيچ کس راضي نشد اين قفل را به سه شاهي از من خريداري کند.» سرانجام پيرمرد هفت شاهي پول به آن زن داد و قفل را خريد هنگامي که پيرزن رفت امام عصر (ع) به من فرمود: «آقاي عزيز! ديدي؟ اينطور باشيد تا ما به سراغ شما بياييم. چلّه نشيني لازم نيست، علم جفر سودي ندارد، علم سالم داشته باشيد و مسلمان باشيد. در تمام اين شهر من اين پيرمرد را انتخاب کرده ام چون دين دارد و خدا را مي شناسد، هفته اي بر او نمي گذرد مگر اينکه من به سراغ او مي آيم و از او دلجويي و احوال پرسي مي کنم.»(2)

 

بي توجهي شيعيان به امام زمان (ع)

مرحوم حاج محمدعلي فشندي تهراني مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: «آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد.» فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند، اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»(3)

 

اعمال ناپسند و بي توجهي به عرضه اعمال

در تشرّف مرحوم شيخ محمدطاهر نجفي، خادم مسجد کوفه، مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي کنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟ چرا شيعيان براي فرج ما دعا نمي کنند؟»(4)

آقاميرزا محمدباقر اصفهاني مي گويد که شبي در خواب گويا مولايم حضرت امام حسن مجتبي (ع) را ديدم که به من فرمودند: «روي منبرها به مردم بگوييد که توبه کنيد و براي فرج حضرت حجت (ع) دعا نمائيد و بدانيد اين دعا مثل نماز ميت واجب کفايي نيست بلکه مانند نمازهاي يوميه بر تمام مکلفين واجب است.»(5)

در تشرّف آقا شيخ حسيم سامرايي در سرداب مقدس فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم بدهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج را نزديک گرداند.»(6)

در تشرّف مرحوم آيت الله حاج سيد محمد- فرزند آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني (ره)- امام زمان (ع) فرمودند: «از علايم ظهور فقط علامات حتمي مانده است و چه بسا آنها نيز در مدتي کوتاه به وقوع بپيوندد. شما براي فرج من دعا کنيد.»(7)

در تشرّف ديگري که يکي از علماء به محضر امام زمان (ع) پيدا کرده بود آن حضرت فرمودند: «به آنان بگو که براي فرج من دعا کنيد تا خدا مرا از زندان غيبت نجات دهد.»(8)

خادمين زينب س! بازدید : 52 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

 

شیخ عباس قمی به نقل از استادش حکایت زیر را نقل کرده و از قول استاد خود بر صحت آن تأکید فراوان می کند و اهمیت زیادی برای آن قائل شده است. البته استاد شیخ عباس قمی نیز آن را از زبان شخصی به نام حاج علی بغدادی که این حکایت برایش واقع شده است، تعریف می کند.

به هر حال، قصه از زبان حاج علی بغدادی چنین تعریف می شود:

 ـ هشتاد تومان سهم امام بدهکار بودم. برای پرداختن بدهی خود از بغداد به نجف اشرف عزیمت کردم. ابتدا به خدمت شیخ مرتضی رسیدم و بیست تومان به ایشان دادم. بعد از دیدار شیخ مرتضی به منزل شیخ محمد حسین کاظمینی رفتم و بیست تومان هم به ایشان دادم. سپس به دیدار شیخ محمد حسن شروقی شتافتم و به ایشان هم بیست تومان دادم و بازگشتم. در این فکر بودم که بقیه ی بدهکاری ام را که بیست تومان بود به هنگام بازگشت به بغداد به شیخ محمد حسن کاظمینی آل یاسین بدهم.

وقتی به بغداد بازگشتم، فوراً به زیارت کاظمین شتافتم تا ضمن زیارت، بدهی خود را هم به جناب آل یاسین بدهم. بعد از آن که خدمت آل یاسین رسیدم ، اندکی از بیست تومان بدهکاری ام را خدمت ایشان سپردم و قول دادم بقیه ی آن را بعد از فروش بعضی کالایی که داشتم، خدمتشان بفرستم. پس از این قول و قرار، برخاستم تا زودتر به بغداد بازگردم؛ زیرا پنج شنبه بود و عصر آن روز می باید مزد کارگرانی را که برایم کار می کردند، بپردازم.

جناب آل یاسین از من خواست باز نگردم و شب را در کاظمین بمانم. اما وقتی موضوع پرداخت مزد کارگران را به ایشان عرض کردم، به من اجازه ی بازگشت دادند.

ناگفته نماند هنگامی که در محضر جناب آل یاسین بودم، در خاطر داشتم که از ایشان نامه ای به این مضمون که من (حاج علی بغدادی) از دوستان اهل بیت هستم، بگیرم و وصیت کنم آن را به هنگام فوت در کفنم بگذارند؛ اما این درخواست را که در ذهنم بودم، مطرح نکردم و بازگشتم.

هنوز بیش از یک سوم از راه کاظمین به بغداد را نپیموده بودم که دیدم سید بزرگواری که عمامه ی سبز رنگی بر سر دارد از مقابل من به سوی کاظمین می رود. وقتی سید مرا دید، با گرمی احوالپرسی کرد و مرا در بغل گرفت. من نیز متقابلاً چنین کردم و بعد از مصاحفه، چهره ی یکدیگر را بوسیدیم. در این هنگام ایشان به من فرمود:

ـ حاج علی! سفر به خیر؛ از کجا می آیی و به کجا می روی؟

این پرسش در حالی بود که من آن سید را نمی شناختم؛ ولی با خودم گفتم: شاید او مرا می شناسد و تقصیر من است که چیزی از او در خاطر ندارم.

خادمين زينب س! بازدید : 47 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)
انتظار، سرفصل امید به آینده‌ای روشن و مایه عشق و شور و امید و تلاش برای آماده‌سازی خود و جامعه برای آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز یك روحیه بازدارنده، فلج‌كننده و یأس‌آور نیست، بلكه موجب دوركردن عنصر بدبینی به آینده، از نهاد انسان در جامعه بشری است. انتظار، معیار ارزش انسان‌ها است. آرزوها و آمال انسان‌ها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد و تعالی آن‌ها است. آرزوهای متعالی، حكایت از كمال روح و رشد شخصیت انسان‌ها می‌كند؛ برعكس آرزوهای حقیر و بی‌ارزش، نشان از بی‌اهمیتی و رشدنیافتگی افراد دارد. آرزوها، انسان را به حركت وا می‌دارد.

انتظار، اعتراض دائمی برضد بی‌عدالتی‌ها است؛ نجات از سكون و ركود است، ‌در صحنه‌بودن است. انتظار، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی كه برای او شمرده شده است عمل كند، به الگوی مطلوب انسان دیندار دست می‌یابد.

انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدای به او، ‌بیعت با او و سرسپاری به فرمان او است؛ سنگربانی عقیده، مرزبانی اندیشه و مبارزه در راه پاسداری از حریم دین و ولایت است. انتظار فرج، كار است، حركت است، تلاشی هدفمند است و با بی‌هدفی، سكون و تن‌آسایی سازگاری ندارد. مگر می‌شود در انتظار سرسبزی روزگاران بود و در فصل برگ‌ریزان، از پا نشست؟

منتظر، تلاشگری نستوه است كه برابر هر انحرافی می‌ایستد و با الهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش، در راه اصلاح خود و جامعه‌اش به جهاد و مقاومت می‌پردازد. از آن زمان كه فرشتگان الهی به امر خدا، برابر حضرت آدم علیه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودی از سلاله آخرین پیامبر الهی به میان آمد. دیگر این، وظیفه تمام فرستادگان آسمانی شد كه منتظر باشند و دیگران را هم به انتظار دعوت كنند. آن زمان كه لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «كاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تكیه‌گاهی استوار پناه می‌جستم»(1) اندیشه انتظار قائم، در روح و جانش جاری بود. امام صادق علیه السلام فرمود: 

حضرت لوط  علیه السلام این سخن را نگفت، مگر برای تمنای دسترسی به قدرت قائم ما. و آن تكیه‌گاه استوار، چیزی نبود، جز استواری و توانایی یاران او ... (2).

انتظار، در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه، به نوعی، اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است و همین انتظار موجب می‌شود ارتباط شیعیان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبی و معنوی ـ حفظ شود.

 

 

 

اما به‌راستی منتظر واقعی كیست؟...

منتظر واقعی، كسی است كه به امامش معرفت داشته باشد؛ یعنی اعتقاد به ولایت و معرفت به شخصیت او. اعتقاد به ولایت، تعهد و پیمانی است كه جز با اطاعت كامل نمی‌شود. كسی منتظر واقعی است كه علاوه بر خودسازی به دیگرسازی نیز بپردازد، تا از این طریق، زمینه‌های ظهور آن حضرت را فراهم سازد.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از این‌كه ستاره پرفروغ امامت امامان علیهم السلام طلوع كند، برترین جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زیرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابی عظیم بر ضد تمام ظلم‌ها و جنایت‌ها و اجرای عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علی  علیه السلام در حدیثی فرموده است:

كسی كه در انتظار اقامه نماز به سر برد، در طی زمان انتظارش، در حال نماز به شمار می‌رود.(3)

پس كسی كه در انتظار اقامه دین حق و برپایی دستورهای الهی در سراسر جهان است، چه پایگاه و منزلتی دارد؟ در زندگی ظاهری دنیا، هر امام، در عصر خود به حمایت و یاری پیروان و شیعیان خود نیاز دارد. امام، اگر علی علیه السلام هم باشد، اگر حمایتگری نیابد و شاهد خیانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشینی است، تا چه رسد به امامی كه در غیبت به‌سر می‌برد و انقلاب بسیار عظیمی در پیش دارد كه فقط با حمایت پیروان و شیعیانش تحقق خواهد پذیرفت.

خادمين زينب س! بازدید : 47 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

امروز اگر كسي ميخواهد به « هل من ناصر » حسين عليه السلام لبيك بگويد ، بايد پي ياري مولايش باشد و بايد پي راهي براي حمايت از صاحبش بگردد. براي آنكه راه جويي اين ياوري آسان‌تر شود بايد در صدر برنامه‌ي دوستداران امام عصر عليه السلام آشنايي بيشتر با سيد الشهداء عليه السلام و اصحاب با وفاي ايشان باشد تا بهتر بدانند خون به ناحق ريخته شده‌ي اين بزرگواران چه ارزشي دارد و چه راه‌هايي را براي دستيابي به فوز اكبر ياري امام عصر عليه السلام مي توان جست .                                                                                      

 

 

            سعيد بن عبدالله حنفي

       همه شنيده‌ايم كه شب عاشورا امام حسين عليه السلام چگونه بيعت خود را از ياران برداشتند

و      آنان را آزاد گذاشتند كه راه صحرا را پيش گيرند و جان از مهلكه به در برند . و نيز شنيده‌ايم

       كه برخورد ياران با وفاي ابا عبدالله عليه السلام با اين سخن ايشان چگونه بود .

        در اين ميان يكي از زيباترين عجز و لابه‌ها ، از آن سعيد بن عبدالله حنفي است :

       « نه ، قسم به خدا ، اي پسر رسول خدا هرگز شما را تنها نمي‌گذاريم تا خدا بداند

       ما وصيت پيامبر را در مورد شما حفظ كرده‌ايم و اگر بدانم در ركاب شما كشته مي‌شوم ،

       باز زنده خارج مي‌‌گردم و تمام ذرات بدنم را به باد مي‌دهند ، و هفتاد بار بر من چنين رَوَد باز هم از شما جدا         ن     مي‌شوم تا جانم را فدايتان كنم ...» (1)

       مرحوم شيخ شوشتري مصيبت سعيد را چنين مي‌خواند :

       « يكي از طواف‌‌كن‌ها ] به دور سيد الشهداء عليه السلام[ سعيد بن عبدالله بود كه سيزده تير به صورتش و        

      گلويش رسيد ..سعيد افتاد ،‌ببين چقدر عمل خود را نا قابل مي‌دانست . عرض كرد : يا اباعبدالله من وفاداري خود

را    باجناب تو كردم ؟ اوفيت ؟ فرمود : بلي وفيت ...در بهشت پيش روي من خواهي بود .» (2)

 

خادمين زينب س! بازدید : 48 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

امام معصوم علیه السلام حجت و خلیفه خداوند بر روی زمین است. او مانند پیامبر از سوی پروردگار برگزیده می‌شود. امام تمام مسؤولیت‌های رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم به جز دریافت وحی تشریعی را بر عهده دارد، اگر پیشوای معصوم از دیدگان ما پنهان باشد و نتواند به بیان قرآن و احكام و تشكیل حكومت بپردازد، آیا می‌تواند با این حال در حیات بشری تأثیر گذار باشد؟

در این نوشتار برخی از آثار و بركت‌های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف كه نهان از چشمان ما است، به صورت خلاصه بیان می‌شود.

 

اول: امید بخشی

نقش حیاتی و شگفت انگیز امید در سعادت فرد و جامعه بر كسی پوشیده نیست، وقتی امید می‌آید تلاش و حركت جایگزین رخوت و سستی می‌شود و در یك سخن؛ انسان به امید زنده است. مهمترین دلیل شكست مسلمانان در جنگ احد، شایعه شهادت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلام بود. وقتی این خبر دروغ پخش شد، عدّه كمی به اندازه انگشتان دست، اطراف پیامبر باقی ماندند.(1) شیعه با اعتقاد به امامی كه زنده است و حاضر و ناظر و پشتیبان آنان است، خود را حفظ كرده و به پیش می‌رود ولی اهل سنت اعتقاد دارند، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخرالزمان به دنیا می‌آید و سپس ظهور خواهد كرد.

آنان به امام زنده معتقد نیستند به همین دلیل جوامع سنی نشین عموماً دارای انتظاری سرد و خاموش هستند ولی انتظار در جوامع شیعی، زنده و نیرو آفرین است. دلیل این نشاط دو نكته اساسی است:

1. شیعه با اعتقاد به وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و قدرت و علم گسترده او، خود را دارای پشتوانه قوی و فولادینی می‌بیند، چون كوهی استوار در برابر دشمن می‌ایستد و به پیش می‌رود.

2. شیعه، با اعتقاد به نقش و تأثیر انسان‌ها در پایان یافتن غیبت امامشان و برپایی عدالت در جهان، تلاش خود را برای فراهم كردن زمینه‌های ظهور انجام می‌دهد كه نمونه بارز آن انقلاب اسلامی ایران است.

 

دوم: امنیت بخشی

پروردگار عالم هر روز شاهد نافرمانی و ظلم و فساد بندگانش بر روی زمین است. اگر به خاطر وجود مبارك امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و عدالت گستری او نبود تا كنون بارها اهل زمین را نابود كرده بود. به همین جهت در روایات ما به تعبیرهای مختلف آمده است: اگر حجت بر روی زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو می‌برد.(2) امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: من پناه اهل زمین هستم آن چنانكه ستارگان پناهگاه ساكنان آسمانند.(3)

 

 

 

سوم: رابط میان آسمان و زمین

یكی از ویژگی‌های شیعه دوازده امامی برقراری رابطه آنان با خداوند به وسیله نماینده اوست. با آمدن پیامبر اسلام، رابطه ادیان پیشین با آسمان قطع شد و با رحلت پیامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلام رابطه اهل سنت با آسمان بریده شد ولی شیعه با اعتقاد به جانشینی پیشوایان معصوم از طرف خداوند، این ارتباط را حفظ كرد. در میان گروه‌های شیعه نیز، این شیعه دوازده امامی است كه با اعتقاد به امام مهدی به عنوان امام غایب هنوز پیوند خود را با آسمان نگه داشته و ریسمان محكم الهی را رها نكرده است.

در دعای ندبه می‌خوانیم: «أَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»(4)؛ كجاست آن وسیله پیوند میان آسمان و زمین.

خادمين زينب س! بازدید : 39 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

در اين مقاله از برخي نشانه ها که پيش از ظهور حضرت قائم (ع) تحقق مي يابد ، سخن مي گوييم .
نشانه هائي همچون فراگير شدن فساد و ستم در تمام زمين و گسترش فحشا و گردنکشي و دگرگونيهاي آسماني و قحط شديد و جنگهاي خونين که دو سوم از ساکنان روي زمين را در کام خود فرو مي برد ، و ظهور کسي که دجال خوانده مي شود و مردم را به باطل دعوت مي کند و آنها نيز به گرد وي جمع مي شوند و بالاخره ادعاي بعضي که مي گويند او مصلح اکبر است و سپس ناکامي او در متحقق ساختن مدعايش . ما در ذکر اين نشانه ها به استناد رواياتي که از پيامبر گرامي و ائمه اطهار (ع) تکيه مي کنيم .

1. رسول خدا (ص) فرمود :
«مهدي اين امت از ماست ، هنگامي که هرج و مرج دنيا را فراگير و فتنه ها آشکار گردند و راهها نا امن شود و برخي از مردم بر برخي ديگر هجوم برند . پس بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچک بزرگ را احترام نکند در اين هنگام خداوند مهدي ما را مبعوث فرمايد . او نهمين کس از فرزندان حسين (ع) است . دژهاي ضلالت و دلهاي بي خبر را بگشايد ، در آخر الزمان به کار دين پردازد چنانکه من در اول الزمان بدان پرداختم ، زمين را از عدل و داد پر کند ، چنانکه از ظلم و بيداد پر شده باشد».

2. همچنين پيامبر گرامي در حديثي طولاني که آن را از امام علي (ع) نقل کرده است فرمود : «سپس ندايي برخيزد که از دور شنيده شود چنانکه از نزديک شنيده مي شود اين ندا رحمت است بر مومنان و عذاب است بر کافران . (امام گويد) : پرسيدم : اين ندا چيست؟ فرمود : سه نداست در ماه رجب نخستين آنها اين است : لعنت خدا بر ستمگران . و دومي اين است : نزديک شونده نزديک شد و سومي اين است : پيکر آشکاري را با طليعه خورشيد مي بينند (که مي گويد) : هان که فلاني مبعوث شد و نسب او را تا علي ذکر مي کند . هلاک ستمگران در اين روز است و در اين هنگام گشايش حاصل مي شود . عرض کردم : اي رسول خدا! پس از من چند امام خواهد بود ؟ فرمود (ع) : پس از حسين 9 امام که نهمين آنان قائم ايشان است».


3. در حديث ديگري از رسول خدا (ص) نقل است که فرمود : عرض کردم اي خداي من و سرورم ! چه وقت مهدي ظهور خواهد کرد ؟
خداوند وحي فرمود :
« اين امر هنگامي روي دهد که علم کنار رود و جهل آشکار گردد ، قاريان (قرآن) فزون شوند و عمل به آن اندک شود . کشتار زياد شود و فقيهان هدايتگر کم شوند ، و فقيهان گمراه و خائنان زياد شوند ، شاعران فراوان گردند ، امت تو قبرهايشان را مسجد گيرند.( مقصود عبادت اشخاص است که شرک به خداست و ربطي به تقرب به خدا از طريق توسل به قبول صالحان که سنت اسلام و مسلمين از آغاز بر آن است ، ندارد ) مصحفها و مسجدها زيور و زينت داده شوند (مقصود از زيور و زينت دادن مصحفها و مساجد اين است که مسلمان به هنگام ظهور تنها به مظاهر توجه دارند نه به حقايق و محتواها) ، ستم و تباهي فزوني گيرد ، نيرنگ آشکار شود و کار امت بدان وابسته شود ، نهي از معروف شود و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا ورزند ، اميران کافر باشند و دوستانشان فاجر و يارانشان ستمگر ، و صاحبنظرانشان فاسقان . در اين هنگام سه نشانه پديد خواهد آمد . خسوفي در مشرق و خسوفي در مغرب و خسوفي در جزيره العرب . و نيز در بصره به دست يکي از افراد نسل تو که زنگيان او را پيروي مي کنند ، خرابي پديد آيد . و مردي از تبار حسين به علي خروج مي کند ، و دجال ظاهر مي شود ، از مشرق از سجستان ، خروج مي کند و سفياني ظاهر مي شود».

4. آن حضرت در حديثي در اين باره نيز مي فرمايد :
«به خاطر داشته باش ... علامت ظهور حجت اين است که چون مردم نماز را ميراندند و امانت را ضايع کردند و دروغ را روا شمردند و ربا خوردند و رشوه ستاندند و ساختمانها را محکم ساختند و دين را به دنيا فروختند ، سفيهان و نابخردان را به کار گرفتند و با زنان رايزني کردند ، پيوندهاي خويش را قطع کردند‌ ، پيرو هواها شدند‌ ، و خونها را کوچک شمردند ...
... حلم ، ضعف باشد و ستمگري فخر ، اميران فاجر باشند و وزيران ستمگر ، کارگزاران قوم خائنان باشند و قاريان فاسقان ، گواهي به ناحق آشکار گردد و گناه و تباهي و بهتان و گناه و طغيان فزوني پذيرد ، و مصحفها و مسجدها زينت و زيرو داده شوند و مناره ها بلند ساخته شود‌ ، و اشرار قدرداني شوند ‌، وصف بنديهاي بسياري مي شود ، تمايلات مختلف شوند ، و پيمانها زير پا نهاده شوند ،‌ و آنچه وعده داده شده نزديک شود ، زنان به خاطر حرص به دنيا با شوهرانشان در تجارت مشارکت کنند و بانگ فاسقان بلندي گيرد ، و سخن آنان اطاعت شود ، و رهبر قوم پست ترين آنها باشد ، و از ترس شر گنهکار از او بترسند و پرهيز کنند ، و دروغگو را تصديق نمايند و خائن را امين شمارند ، و اسباب و آلات موسيقي فراهم کنند ، و آخر اين امت اول آن را نفرين فرستد ، زنان خود را همانند مردان سازند و مردان به زنان همانند شوند ، و شاهد ، بي آنکه از او شهادتي خواسته باشند گواهي دهد ، و براي غير دين به تفقه بپردازد ، و کار دنيا بر آخرت ترجيح داده شود ، و پوست ميش بر گرگها بپوشانند حال آنکه دلهايشان بويناک تر از مردار باشد ، در اين هنگام است الوحي الوحي ، العجل العجل . در آن روز بهترين خانه ها بيت المقدس خواهد بود و بر مردم زماني خواهد آمد که هر کس آرزو مي کند ، اي کاش او هم يکي از ساکنان بيت المقدس بود».

5. آن حضرت همچنين در اين باره فرمود :
«خروج قائم را ده علامت باشد ، نخستين آنها شکافتن پرچمها و کوچه هاي کوفه ، و تعطيلی مسجدها ، و نرفتن حاجيان به حج ، و خسف و قذف در خراسان ، و طلوع ستاره دنباله دار ، و نزديک شدن ستارگان ، و هرج و مرج ، و قتل و غارت . اينها ده نشانه اند . از يک نشانه تا نشانه ديگر شگفتي است . پس چون نشانه ها تمام و کامل گردند قائم ما قيام خواهد کرد».


6. امام حسين (ع) فرمود :
«چون ديديد منادي از مشرق سه يا هفت روز ندا در داد ، منتظر فرج آل محمد (ص) باشيد ان شاءالله منادي از آسمان به نام مهدي بانگ مي زند . نداي او از مشرق و مغرب شنيده مي شود و هيچ کس خواب نمي ماند جز اينکه بيدار مي شد و هيچ کس ايستاده نيست مگر آنکه مي نشيند و کسي نشسته جز آنکه هراسان به پا بر مي خيزد . پس خدا بيامرزد کسي را که اين صدا را بشنود و آن را پاسخ گويد . زيرا صداي اول ، صداي جبرئيل روح الامين است».

7. در حديثي از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود :
«سلمان! سوگند به آن که جانم به دست اوست هنگام ظهور چيزي از مشرق و چيزي از مغرب آورده شود . پس واي بر ناتوانان امتم از شر آنها و واي بر ايشان از عذاب خدا . به کوچک رحم نمي کنند و بزرگ را پاس نمي دارند و از گنهکار جلوگيري نمي کنند ، کالبدشان کالبد آدميان است و دلهايشان دلهاي شياطين ...»
سپس فرمود :
« ... اندک نمي پايد تا آنکه زمين از بسياري باريدن باران بر آن (گل) و سست مي شود همه خيال مي کنند اين امر حادثه اي است مربوط به همان ناحيه خودشان پس در ميان مردم خويش درنگ مي کنند و زمين پاره هاي جگر خويش را به سوي آنان پرتاب مي کند . فرمود : يعني طلا و نقره را . سپس با دست خويش به ستونها اشاره فرمود و گفت : مثل اين . در اين روز نه طلا سود مي بخشد و نه سيم و اين معني قول خداوند است که فرمود : «همانا نشانه هاي آن فرارسيد». (منتخب الاثر، ص 434)

8. از امام عسکري (ع) نقل است که فرمود :
«مهدي ظاهر نشود مگر بر ترس شديد و زمين لرزه و فتنه اي که به مردم مي رسد و پيش از اين طاعون است و شمشيري که جدا کننده ميان عرب است ، و (در گرفتن) اختلاف شديد بين مردم ، و پراکندگي در دينشان و دگرگوني در حالشان ، (تا آنجا که) فرد هر بام و شام به خاطر ستيزه گريهاي مردم و خوردن آنها (حق) يکديگر را تمناي مردن مي کند . خروج او (مهدي «عج») موقعي است که (مردم) از گشايش ، نااميد و مايوس باشند . پس خوشا به حال آن که مهدي را درک کرد و از يارانش شد و واي و بس واي بر آن که با او و فرمانش راه مخالفت پيشه کرد». (منتخب الاثر ، ص 434)

9. از امام صادق (ع) نقل است که فرمود : «پيش از قيام قائم پنج نشانه باشد : يماني ، سفياني ، منادي که از آسمان ندا مي دهد ، خس در بيداء ، و کشته شدن نفس زکيه . فرمود: بين (قيام) قائم آل محمد و کشته شدن نفس زکيه جز پانزده روز فاصله نباشد». (منتخب الاثر ، ص 349)
همان امام (ع) در حديث ديگري فرمايد :
«پنج روز اول از ماه رمضان ، پيش از قيام قائم ، خورشيد مي گيرد». (منتخب الاثر ، ص 349)

علاوه بر آنچه گفته شد نشانه هاي بسيار ديگري نيز ذکر شده که به خاطر وجود تشابه ميان آنها و رواياتي که بيان گرديد ، به همين مقدار بسنده کرديم . از امام صادق (ع) نقل کرده اند که فرمود :
« کوفه از وجود مومنان خالي شود ، علم و دانش از آن رخت بربسته و نهان شود چنانکه مار در سوراخش پنهان مي گردد ، سپس عدم و دانش در دياري که قم ناميده مي شود آشکار مي شود و اين شهر، معدن علم و فضل مي گردد تا زماني که در زمين مستضعفي در دين باقي نماند حتي دوشيزگان پشت پرده . اين امر صورت نمي گيرد مگر هنگام نزديک شدن ظهور قائم ما . پس خداوند (قم) و مردم آن را قائم مقام حجت قرار ميدهد و اگر چنين نمي بود زمين ، اهلش را در کام خود فرو مي برد . و در زمين حجتي نمي ماند تا علم از او به ديگر سرزمينها در مشرق و مغرب سرازير شود و بدين وسيله حجت خدا بر خلق تمام گردد تا آنکه کسي بر زمين نمي ماند که دين و علم بدو نرسيده باشد . سپس قائم ظاهر مي شود و سبب کيفر خداوند و خشم وي بر بندگان مي شود . زيرا خداوند از بندگان انتقام نمي گيرد مگر پس از وقتي که حجت او را منکر شوند». (منتخب الاثر، ص 443 به نقل از بحارالانوار)

خادمين زينب س! بازدید : 38 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

پدرش امام حسن فرزند علي ، فرزند محمد ، فرزند موسي ، فرزند جعفر ، فرزند محمد ، فرزند علي ، فرزند حسين ، فرزند علي بن ابيطالب (درود خداوند بر تمامي آنان باد) بود و مادرش کنيزي ترک و از سلاله پاکي بود که با اوصياي عيسي بن مريم پيوند مي يافت . نام اين کنيز ، نرجس يا صيقل بود . او پيش از ازدواج با امام حسن (ع) در کشور خود ، به خاطر خوابي که ديده بود ، اسلام آورد و هنگامي که طلايه داران سپاه اسلام به ديارش هجوم بردند خود را تسليم آنان کرد تا تقدير ، او را به خانه امام عسکري بياورد و مادر حجت خدا گردد .

ميلاد امام مهدي
در شب نيمه شعبان سال 255 و يا 256 هجري و در شهر سامراء پايتخت خلافت در روزگار معتصم عباسي ، امام مهدي چشم به جهان گشود .
ولادت او را شواهدي بود که نشان مي داد خداوند براي اين نوزاد با سعادت چه اثري بر زندگي بشر مقدر نموده است .
اجازه دهيد با هم به سخنان حکيمه دختر امام جواد و عمه امام حسن گوش فرا دهيم و ماجرا ولادت آن حضرت را از زبان او بشنويم :
امام حسن عسکري مرا خواست و گفت :
حکيمه ! امشب نزد ما افطار کن . امشب نيمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالي حجت را در اين شب آشکار فرمايد . او حجت خدا بر زمين است .
حکميه گويد : پرسيدم مادر اين نوزاد کيست؟ فرمود : نرجس .
گفتم : فدايت گردم! نشاني از حمل ، در نرجس نمي بينم . فرمود: همين است که با تو گفتم .
حکيمه گويد : به خانه آن حضرت آمده ، سلام دادم و نشستم . نرجس آمد ، کفش از پاي من درآورد و گفت : اي بانوي من و بانوي خانواده ام امشب چگونه ام؟ به او گفتم : تو بانوي من و بانوي خانواده مني . گفت : چنين نيست . سپس گفت : عمه چه شده است؟ به او گفتم : خداوند متعال امشب تو را فرزندي عطا خواهد کرد که در دنيا و آخرت سرور است ...
حکيمه گويد : نرجس ، از شنيدن اين سخن خجل شد و شرم کرد . چون نماز شام را گزاردم ، افطار کردم به بستر رفته ، خوابيدم . نيمه شب براي خواندن نماز شب از جا برخاستم . نرجس خفته بود و نشاني از وضع حمل نداشت . نمازگزاردم و به تعقيبات نماز پرداختم و آنگاه دوباره خوابيدم . پس از لحظه اي مضطرب برخاستم و او را ديدم که خوابيده ، سپس برخاست و نماز گزارد و خوابيد . حکيمه گويد ؛ براي آنکه ببينم سپيده دميده يا نه ، بيرون آمدم . ديدم که هنوز فجر اول است . نرجس خفته بود . درباره سخن امام حسن (ع) دچار ترديد شدم که ناگاه

حضرت از جايي که نشسته بود با صداي بلند به من بانگ زد : «عمه شتاب مکن! هنگام وعده نزديک است». حکيمه گويد : نشستم و سوره هاي «سجده» و «ياسين» را قرائت کردم . در اين حال بودم که ناگهان نرجس مضطرب از خواب بيدار شد . به طرف او جستم و نام خدا را بر او بردم و آنگاه پرسيدم : آيا چيزي احساس مي کني؟ گفت : آري عمه . گفتم : روح و قلب خود را قوي نگه دار . اين همان چيزي است که با تو گفته بودم . مرا سستي فرا گرفت و او را زايمان . ناگهان متوجه صداي سرورم امام زمان شدم . پرده از نرجس برداشتم . ديدم نوزاد به دنيا آمده و سجده گاههاي خويش را بر زمين نهاده و در حال سجده است . او را در آغوش گرفتم . ديدم (بر خلاف ساير نوزادان) تميز و پاکيزه است .
در اين هنگام امام عسکري مرا بانگ زد : عمه!‌ پسرم را نزد من بياور . او را خدمت امام (ع) بردم . امام با دست ، زير رانها و پشت بچه را گرفت و پاهاي او را روي سينه خود گذارد و سپس زبان در دهانش گردانيد و دست بر چشمان و مفصلهاي بدن نوزاد کشيد . (کمال الدين- صدوق، ج 2، ص 99)


پس از ولايت اين کودک ، امام حسن عسکري آداب و رسوم تولد را به تفصيلي که در زير مي آيد به اجرا گذارد .
ده هزار رطل نان (رطل واحد وزن و تقريبا برابر با 84 مثقال است) و ده هزار رطل گوشت براي او صدقه داد و سيصد گوسفند نيز به خاطر او عقيقه کرد و از روز تولد نوزاد آنها را براي بني هاشم و شيعيان فرستاد . سپس ياران خاص خويش را از ولادت فرزندش و اينکه او پس از ايشان امامت را عهده دار است ، آگهي داد و آنان را فرمود تا اين خبر را در ميان خود مخفي نگه دارند . از محمد بن حسن بن اسحاق قمي نقل است که گفت : چون امام زمان به دنيا آمد ، مولاي ما امام عسکري نامه اي به جدم احمد بن اسحاق نوشت که در آن به خط خويش که بدان نامه هاي خود را صادر مي فرمود ، نگاشته بود :
«نوزاد به دنيا آمد . بايد اين خبر پيش تو پنهان بماند و ديگر مردمان از آن اطلاعي نداشته باشند . ما کسي را از خبر ولادت او آگاه نمي کنيم مگر خويشاوند نزديک را به خاطر خويشاوندي ، و دوست را به خاطر ولايتش . دوست داشتيم اين خبر را نيز به تو اعلام کنيم تا خداوند همچنانکه ما را بدان مسرور ساخت ، تو را نيز از شنيدن آن شاد و خوشحال سازد . والسلام».(کمال الدين – صدوق، ص 158-138)
از ابراهيم ، صحابي امام حسن عسکري نقل است که گفت :
«مولايم امام عسکري (ع) چهار قوچ برايم فرستاد و نامه اي نيز به من نوشت (بدين مضمون) .
بسم الله الرحمن الرحيم . اين قوچها به خاطر (ولادت) فرزندم محمد المهدي است . از آنها با لذت بخور و هر که از شيعيان ما را ديدي بدو نيز بخوران» (بحارالانوار، ج 51 ، ص 2-3)

پنهان بودن ميلاد حجت الله
ولادت امام زمان (ع) بدين گونه انجام پذيرفت و به خاطر شرايط سياسي آن دوران در زير پرده کتمان پوشيده ماند . امام حسن عسکري (ع) تولد فرزند خودش را جز با اصحاب خاص خود در ميان ننهاد . در روايتي از کتاب غيبت ، از عده اي از اصحاب امام عسکري نقل شده است که گفتند :
«نزد امام عسکري (ع) گرد آمده بوديم و از وي درباره حجت و پيشواي پس از او پرسش مي کرديم . در مجلس او چهل مرد حضور داشتند . عثمان بن سعيد بن عمر عمري در برابر آن حضرت برپا خاست و گفت : فرزند رسول خدا ! مي خواهم درباره مطلبي از شما سوال کنم که خود بدان داناتر از مني . امام به او فرمود : بنشين عثمان! عثمان ناراحت و خشمگين برخاست تا خارج شود . اما آن حضرت فرمود : کسي بيرون نرود . هيچ کدام از ما بيرون نرفتيم . تا پس از ساعتي که امام ، عثمان را با صداي رسا ندا داد . عثمان روي پاهايش برخاست . امام فرمود : آيا شما را به خاطر مطلبي که آمده ايد ، آگهي دهم؟ همه گفتند : آري اي فرزند رسول خدا! فرمود : شما آمده ايد تا درباره حجت پس از من سوال کنيد :
همه گفتند : آري. ناگهان پسري را ديديم مثل پاره ماه ، شبيه تر از هر کسي به امام عسکري! فرمود : اين پس از من پيشواي شماست جانشين من بر شما . او را فرمان بريد و پس از من به تفرقه دچار نشويد که در دين خويش به هلاکت افتيد . بدانيد که شما پس از اين روز او را نخواهيد ديد تا عمرش کامل گردد . از عثمان بن سعيد آنچه را مي گويد بپذيرید و فرمان او را اطاعت کنيد که او جانشين امام شماست و کار به دست اوست».( اثبات الهداه- حر عاملي، ج 7، ص 52)

درباره ما
Profile Pic
طبع می خواهد که وصف زینب کبری کند لیک، قطره کی تواند صحبت از دریا کند؟ توسن طبعم در اینجا پای در گل مانده است مرغ بی پر چون سفر بر عرصه عنقا کند؟ نطق گویا عاجز است از شرح و ذکر وصف او کی تواند خامه مدح آن ملک سیما کند؟ جد پاکش مصطفی، باب کبارش مرتضاست مادرش زهرا که مدحش ایزد یکتا کند
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • گوشی موبایل Huawei
  • مه ساز التراسونیک
  • تشریفات مجالس
  • درب ضد سرقت
  • سنجش و دانش
  • سنجش و دانش
  • تور مشهد
  • درب ضد سرقت
  • تور استانبول
  • تور اروپا
  • تور آنتالیا
  • تور آفریقا
  • تور بلغارستان
  • خرید ساعت مچی
  • خدمات مجالس
  • فیلم
  • ثبت آگهی رایگان
  • مشاور برندینگ
  • ایمیل مارکتینگ ارسال ایمیل تبلیغاتی
  • تور کیش
  • تور دبی
  • آموزش برنامه نویسی اندروید
  • درج آگهی رایگان
  • همسریابی دوهمدل
  • آموزشگاه برنامه نویسی
  • آموزش تحلیل تکنیکال بورس
  • کاغذ دیواری
  • هارد SSD Samsung
  • چت
  • ساخت وبلاگ
  • شارژ خط به خط ایرانسل
  • خدمات مجالس
  • رطوبت ساز
  • فان20|جوک,اس ام اس,جک
  • مه پاش
  • پرینتر سه بعدی
  • فیلترپرس
  • مونوپاد
  • سالن قارچ
  • خاک پوششی
  • کمپوست قارچ
  • رطوبت ساز
  • مه ساز
  • فیلترپرس
  • پاسخنامه تشریحی کنکور سراسری 94
  • فروش سریال روی هارد
  • شرکت نقش و نما
  • قیمت دلار
  • افزایش بازدید
  • دانلود فیلم
  • گیفت کارت
  • خرید vpn
  • لاغری
  • چای لاغری
  • ژل لاغری
  • کرم لاغری
  • قرص لاغری
  • گن لاغری
  • کمربند لاغری
  • دانلود فول آلبوم
  • مهارت های مشترک علمی کاربردی
  • خرید گیفت کارت
  • قرص چاق کننده گیاهی
  • قرص مخمر آبجو
  • قرص چاقی
  • عطر شنل
  • آتلیه کودک
  • تشریفات مجالس
  • ویزای بلغارستان
  • ویزای روسیه
  • تور تایلند
  • تور بلغارستان
  • خرید کریو
  • اس ام اس تبریک تولد
  • جاذبه های گردشگری
  • مکان های دیدنی
  • جاهای دیدنی
  • موزه هنرهای معاصر
  • هتل های مشهد
  • رستوران های تهران
  • هتل های کیش
  • خرید لارجر باکس
  • آفبا
  • دانلود آهنگ جدید
  • اتاق کودک
  • ثبت شرکت
  • اکستندر مگنت دار
  • فال روزانه
  • سنجش و دانش
  • مدرسان شریف
  • تبلیغات دانشجویی
  • هارد SSD
  • دانلود آهنگ جدید
  • پایان نامه روانشناسی
  • منابع وکالت
  • دکتری
  • سنجش و دانش
  • سنجش و دانش
  • سنجش و دانش
  • درب اتوماتیک
  • پکیج تصفیه فاضلاب
  • سختی گیر
  • واضح
  • تور کیش
  • کاریاب
  • برگزاری عروسی
  • قیمت ssd samsung
  • آپلود عکس
  • فروشگاه اینترنتی
  • سایت همسریابی
  • همسریابی
  • گوش پاک کن برقی
  • فروش اینترنتی ادکلن
  • دزد گیر درب و پنجره
  • لیف برقی
  • دانلود آهنگ جدید
  • آموزش فتوشاپ
  • تشریفات عروسی
  • آپلود عکس
  • تلگرام
  • دانلود اینستاگرام
  • دانلود آهنگ تیتراژ شمعدونی
  • پرواز چارتر
  • بلیط هواپیما چارتر
  • مکمل شاپ
  • مکمل بدنسازی
  • چاقی
  • فروش بک لینک
  • دانلود IDM
  • دانلود فیلم و سریال
  • دانلود آهنگ فراموش کردم بابک جهانبخش
  • خرید خودرو
  • دانلود فیلم و سریال
  • دانلود آهنگ جدید
  • مشاوره آنلاین
  • طراحی سایت ارزان
  • دانلود آهنگ جدید
  • دانلود سریال شاهگوش
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    به نظرشما برترين وبلاگ جشنواره جنگ نرم كدام مي باشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 58
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 236
  • بازدید ماه : 1,085
  • بازدید سال : 12,340
  • بازدید کلی : 49,868
  • كد هاي اختصاصي
    اوقات شرعي
    نمايشگر آي پي شما