امروز اگر كسي ميخواهد به « هل من ناصر » حسين عليه السلام لبيك بگويد ، بايد پي ياري مولايش باشد و بايد پي راهي براي حمايت از صاحبش بگردد. براي آنكه راه جويي اين ياوري آسانتر شود بايد در صدر برنامهي دوستداران امام عصر عليه السلام آشنايي بيشتر با سيد الشهداء عليه السلام و اصحاب با وفاي ايشان باشد تا بهتر بدانند خون به ناحق ريخته شدهي اين بزرگواران چه ارزشي دارد و چه راههايي را براي دستيابي به فوز اكبر ياري امام عصر عليه السلام مي توان جست .
سعيد بن عبدالله حنفي
همه شنيدهايم كه شب عاشورا امام حسين عليه السلام چگونه بيعت خود را از ياران برداشتند
و آنان را آزاد گذاشتند كه راه صحرا را پيش گيرند و جان از مهلكه به در برند . و نيز شنيدهايم
كه برخورد ياران با وفاي ابا عبدالله عليه السلام با اين سخن ايشان چگونه بود .
در اين ميان يكي از زيباترين عجز و لابهها ، از آن سعيد بن عبدالله حنفي است :
« نه ، قسم به خدا ، اي پسر رسول خدا هرگز شما را تنها نميگذاريم تا خدا بداند
ما وصيت پيامبر را در مورد شما حفظ كردهايم و اگر بدانم در ركاب شما كشته ميشوم ،
باز زنده خارج ميگردم و تمام ذرات بدنم را به باد ميدهند ، و هفتاد بار بر من چنين رَوَد باز هم از شما جدا ن ميشوم تا جانم را فدايتان كنم ...» (1)
مرحوم شيخ شوشتري مصيبت سعيد را چنين ميخواند :
« يكي از طوافكنها ] به دور سيد الشهداء عليه السلام[ سعيد بن عبدالله بود كه سيزده تير به صورتش و
گلويش رسيد ..سعيد افتاد ،ببين چقدر عمل خود را نا قابل ميدانست . عرض كرد : يا اباعبدالله من وفاداري خود
را باجناب تو كردم ؟ اوفيت ؟ فرمود : بلي وفيت ...در بهشت پيش روي من خواهي بود .» (2)