حجت الاسلام عبدالکریم پاکنیا
روز ۵ جمادی الاول سال پنجم هجرت، مقارن با تولد دختری پاک سیرت و ستوده خصال از خاندان آل رسول (ص) است. بانوی شایستهای که الگوی صبر و مقاومت، پاسداری از ارزشهای الهی و جلوهای از فضائل و کمالات اخلاقی و انسانی است.
این نوزاد مبارک آنچنان ویژگیهای پدر گرامیاش حضرت علی(ع) را در خود جمع کرده بود که زینب «زینت پدر» نام گرفت و وارث تمام زیبائیهای خاندان رسالت و امامت در طول تاریخ گردید.
زینب از همان دوران کودکی پیام آور خصلتهای والای انسانی معنوی بود که بعدها در اثر پیشآمدهای تلخ و شیرین تاریخی آنها را به فعلیت رسانده و جلوهای از خصائل پسندیده نبوی علوی و فاطمی گردید، شکیبایی، پارسایی، دانش و بینش، حلم و حزم، تدبیر ، سیاست و سیادت، بزرگواری عظمت روح و جلالت شخصیت، پایداری در راه هدف، قوت قلب و ارادهای فولادین، راستی و امانتداری، دفاع از حق و عدل و ارزشهای معنوی، حمایت از یتیمان و ضعیفان و محرومان، مهر و عطوفت و شفقت، پرورش فرزندان پاک و صالح، همسرداری، خانه داری، عزت نفس، وفا به عهد، برخی از اوصاف و ویژگیهای این دختر رسالت و یادگار امامت میباشد که به غیر از مادر گرامیاش بانوی دیگری به آن عظمت نرسید و به این جهت به آن حضرت صدّیقه صغری نیز گفته میشود.(۱)
امّا آنچه این مقال در پی آنست تبیین مقام علمی و بعد فرهنگی و تربیتی آن بانوی آسمانی از میان سایر اوصاف والایش میباشد.
القاب بلند عقیله، عالمه غیر معلّمه و محدّثه، نشانگر عظمت علمی و بلاغت و فصاحت آن بانوی گرامی است.
مقام علمی زینب کبری آنچنان واضح و روشن است که سخن حضرت سجاد(ع) برای درک عظمت آن بانوی دانشمند کافی است. حضرت سجاد(ع) در مورد جایگاه علمی آن بزرگوار فرمود: «انت بحمداللّه عالمهٌ غیر معلّمهٍ و فهمهٌ غیر مفهمّهٍ؛(۲) عمه جان! به لطف الهی تو دانشوری هستی که از گنجینه وحی علم آموختهای و کسی به تو آموزش نداده و اندیشمندی هستی که بدون معلم میفهمی و تعقل و تدبّر داری!.»
در مقام تعقّل و اندیشه و هوشمندی آنچنان اوج گرفته بود که حضرتش را به عقیله بنی هاشم موسوم گردانیدند.ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبداللّه میگوید: مادر عون، زینب عقیله، دختر علی بن ابی طالب (ع) است. زینب همان بانوئی است که ابن
۳۹ عباس خطبه فدک فاطمه(س) را از او روایت کرده است. ابن عباس در آغاز نقل خطبه میگوید: عقیله ما (بنی هاشم) زینب دختر علی (ع) این خطبه را گزارش نموده است.(۳) برای توضیح سخن ما فقط به فرازهائی از خطبه حضرت زینب در کوفه میپردازیم و آن میراث جاویدان فرهنگی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم.
نمونهای از مقام علمی آن حضرت با مروری کوتاه به شرایط و زمینههائی که خطبه معروف زینب کبری (ع) در آن بستر زمانی واقع شد میتوان به اهمیت و جایگاه رفیع آن در فرهنگ عالی اهل بیت(ع) واقف شد. سخن گفتن در حال اسارت، بعد از آن همه مصیبت و ناراحتیها و تألمات روحی و جسمی، که بحرانیترین حالات را برای هر انسانی میتواند در پی داشته باشد. امّا زینب کبری(ع) از یک سو به خاطرات گذشته میاندیشد که چگونه ۲۰ سال قبل از آن با عزت و احترام تمام، در کنار عزیزین اعضاء خانوادهاش با شکوه و عظمت زندگی میکرد.
او که در آن شهر معلم و مفسر قرآن برای بانوان بوده است، و از سوئی دیگر امروز حتی نه به صورت فردی عادی و آزاد به این شهر میآید بلکه بعنوان اسیر دست دشمن و همراه با سرهای به نیزه زده شده دلبندهای عزیزتر از جانش، وارد آن شهر غم زده میشود. زینب کبری بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و ذرّهای ابراز ذلت و خواری و شکستگی بکند با سیمائی کاملاً پر صلابت و قاطعیت و گفتاری فصیح و بلیغ همچون پدرش علی(ع)، به کوهی استوار میماند که در برابر طوفان حوادث، سخت و مقاوم حتی واژه بلند شکیبائی و بردباری در مقابل عظمت و شکوه آن شیر زن نینوا به زانو در آمده است. آری تصور آن لحظات حساس تاریخی به ما میآموزد که صبوری و بردباری نیز از رفتار آن گرامی شگفت زده و متعجب است.
زینب (س) آنچنان در سخنان خویش به آیات الهی و مثلهای متداول تمسک میجوید مثل اینکه یک خطیب و مفسر ورزیده در اوج اقتدار و متعادلترین حالات روانی سخن میگوید. او در خطبهاش تاریخ نکبت بار گذشته و اعمال نفرتانگیز و عبرتآموز کوفیان بی وفا را به رخ آنان میکشد و آنان را به تفکر و تعقّل در رفتار پیشینیان فرا میخواند. همچون پیامبری منذر از فرجام خطرناک اعمالشان آنان را میترساند. زینب(س) از زحمات رسول گرامی اسلام و خدمات شایان توجّه آن گرامی به اهل اسلام سخن به میان میآورد. آری ایراد یک سخنرانی با رعایت فنون خطابه، منظم و منسجم، بدون دغدغه خاطر، تمام نفسها را در سینهها حبس میکند. یادآور بلیغترین خطابههای امیرمؤمنان علی(ع) به اهل آن دیار میشود. او برای خداوند عالمیان زیباترین ستایشها را به عمل آورده و در مقام شناسائی خود و تبیین جایگاه ارزشمندش در میان مسلمانان، خود را فرزند حضرت خاتم الانبیاء محمد (ص) معرفی میکند. آری این خطابه حماسی، علمی و ادبی یکی از شاهکارهای اهلبیت و نشانگر بخشی از عظمت علمی آن بانوست.
با توجه به اهمیت کلمات آن بانوی شایسته در این نوشتار نخست متن خطبه را با ترجمه آن میخوانیم و آنگاه به مواردی از آموزههای اخلاقی، تربیتی و اعتقادی سخنرانی حضرت زینب (س) در ورود به شهر کوفه در سال ۶۱ قمری میپردازیم:
«الحمد للّه و الصّلاه علی أبی محمّدٍ و آله الطّیبین الاخیار. أمّا بعد یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر! أتبکون؟! فلا رقأت الدّمعه، و لا هدأت الرّنّه، انّما مثلکم کمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوهٍ أنکاثاً تتخذون ایمانکم دخلاً بینکم. ألا و هل فیکم الّا الصّلف و النّطف و الصّدر الشنف و ملق الأماء و غمز الأعداء؟ أو کمرعی علی دمنهٍ او کفضّهٍ علی ملحودهٍ، الا ساء ما قدّمتم لأنفسکم ان سخط اللّه علیکم و فی العذاب أنتم خالدون. اتبکون و تنتحبون؟ ای و اللّه فابکوا کثیراً و اضحکوا قلیلاً فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن ترحضوها بغسلٍ بعدها ابداً، و انّی ترحضون قتل سلیل خاتم النّبوّهٍ و معدن الرّساله و سیّد شباب اهل الجنّه و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجّتکم و مدره سنّتکم. الا ساء ماتزرون و بعداً لکم و سحقاً. فلقد خاب السّعی و تبّت الایدی و خسرت الصّفقه و بؤتم بغضبٍ من اللّه و ضربت علیکم الذّله و المسکنه. ویلکم یا اهل الکوفه! أتدرون ایّ کبدٍ لرسول اللّه فریتم؟ و ایّ کریمهٍ له ابرزتم؟ و ایّ دم له سفکتم؟ و ایّ حرمهٍ له انتهکتم؟ لقد جئتم بها صلعاء عنقاء سوداء فقماء کطلاع الارض و ملاء السّماء أفعجبتم ان مطرت السّماء دماً و لعذاب الآخره اخزی و انتم لاتنصرون، فلا یستخفّنکم المهل فانّه لایحفزه البدار، و لا یخاف فوت الثّار، و انّ ربّکم لبالمرصاد...»
حمد و ستایش خداوند را و درود و صلوات بر پدرم محمد و اهل بیت پاک و برگزیده او. ای مردم کوفه! ای صاحبان مکر و خدعه! آیا بر ما گریه میکنید؟ هرگز آب دیدگان شما فرو نایستد و نالههای شما ساکت نگردد. مثل شما مثل زنی است که رشتههای خود را نیکو ببافد و سپس از هم باز کند. شما ایمان خود را مایه مکر و خیانت در میان خود ساختید و رشته ایمان را بستید و دو مرتبه باز کردید. در میان شما جز خودستایی و تملقی چون تملق کنیزان و غمازی با دشمنان، خصلتی نیست. شما مانند گیاههای زباله دانها هستید که قابل خوردن نیستند و به نقرهای میمانید که زینت قبور باشد و از آن استفاده نمیگردد و عذاب جاویدان برای شما آماده شد. آیا پس از کشتن ما بر ما گریه میکنید و خود را سرزنش مینمایید؟ آری، به خدا قسم زیاد گریه کنید و کم بخندید. همانا شما لکه عار روزگار را به دامان خود افکندید که به هیچ آبی نمیتوان شست و شویش داد. چگونه شسته شود قتل پسر پیغمبر و سید جوانان اهل بهشت و آن کسی که در جنگها و گرفتاریها ملجأ شما، و در مقام محاجه با دشمنان، رهنمای شما بود، و کسی که در سختیها به او پناه میبردید و دین و شریعت را از او میآموختید. بدانید و آگاه باشید که وزر و وبال بزرگی بجا آوردید. دور باشید از رحمت خدا، و هلاکت بر شما باد. به تحقیق که کوشش شما به ناامیدی کشید و دستهای شما (از رحمت) کوتاه شد و معامله شما، موجب خسران و زیانتان گردید. همانا به غضب خدا بازگشت نمودید و ذلت و۴۰ بیچارگی شما را احاطه کرد. وای بر شما ای اهل کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا شکافتید؟ و چه گوهرهایی از حرم او را آشکار ساختید و چه خونی از او بر زمین ریختید؟ و چه حرمتی از او هتک نمودید؟! کار زشت و ناشایستهای انجام دادید و جنایت بزرگی مرتکب شدید و ظلم و ستمی عظیم به بزرگی زمین و آسمان نمودید، آیا تعجب میکنید که آسمان خون بارید؟ و بی شبهه عذاب آخرت سختتر و خوار کنندهتر است و در آن روز شما را یاوری نخواهد بود، پس این مهلتی را که خداوند به شما داده است شما را سبک نکند و از حد خود خارج نسازد.(۴)
مقام عبودیت و بندگی
شکر الهی و حمد و ثنای بر آفریدگار هستی از مهمترین آموزههای اهل بیت (ع) برای پیروان آنان میباشد. که نشانگر نهایت بندگی و عبودیت در برابر حق است و زینب کبری (س) در این سخنرانی به ما میآموزد که در هیچ حالی ستایش از حق را نباید فراموش کرد و حمد خداوند جلوهای از مقام تسلیم و رضاست.
آن بانوی خردمند نه تنها از خداوند متعال کوچکترین رنجشی ندارد بلکه به تمام بلاها و سختیهائی که در راه رضایت الهی مبتلاء میشود به دیده رضا و کمال معنوی نگاه میکند.
آری او از ابتلاءات و آزمایشهای سخت الهی سربلند و پیروز بیرون آمده و به این جهت از خدایش راضی و او را در همه حال شکرگزار و سپاسگزار است.
زینب خدا را حمد میکند چرا که خداوند او را در میان دیگران برای این امتحان و نیل به درجات عالی دنیوی و اخروی انتخاب کرده است.
آنکه در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند
او در مقابل مصائب و گرفتاریها لحظهای لب به شکوه نمیگشاید و هیچ جا اظهار ذلت و خواری نمیکند و با کمال شکوه و عظمت حمد الهی را بر زبان جاری میسازد چرا که دختر قهرمان علی(ع) معتقد است تمام کارهای خدا در حق بندگان زیباست نیش و نوش، و قهر الهی همهاش رحمت است و نعمت، و پذیرفته شدن در شایستهترین راه تکامل. او نه تنها همه مشکلات را به جان خریده و آنها را زیباترین لحظات زندگی خود میداند.(۵) بلکه اینها را اولین گام عشق به حق و خدا میداند و به همین علت به پیروان خود میآموزد که در هر شرائطی باید حمد خدا را گفت و شکر او بجای آورد.
تبیین جایگاه اهل بیت(ع)
زینب کبری (س) در مراحل نخستین خطابهاش بدون اینکه نظم کلام را به هم بزند به حیاتیترین آموزه دینی اشاره میکند که مسئله رهبری جامعه توسط انسانهای صالح و متعهد است. او بر پیامبر (ص) و آل او بعنوان رهبران صالح، پاک و برگزیده الهی درود میفرستد و خطر انحراف از رهبری صالح را با این جمله گوشزد میکند و به مردم میفهماند که، پیروی نکردن از رهبران شایسته چه نتائج زیانباری را به دنبال خواهد داشت.
آن حضرت این نکته ضروری را یادآور میشود که یک مسلمان همواره باید بعد از یاد خداوند در اندیشه پیروی از پیامبر و آل او باشد و اگر اهلبیت را جدای از مسیر الهی تلقی کند و راه خداوند را بدون راهبر شایسته طی نماید به ظلمات و تاریکیها خواهد رسید.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر تنهائی در همین زمینه زینب(ع) تصریح میکند که مهمترین اشتباه شما در جدائی از اهلبیت(ع) بود که اینگونه شما را به هلاکت و گرفتاری کشانید و تأکید آن گرامی بر اینکه به پیامبر بعنوان پدر سلام میکند میخواهد بفرماید که شما حتی اهل بیت را از پیامبر جدا میانگاشتید و خیال میکردید با کشتن فرزندان پیامبر به مقام والائی نزد خدا و رسول او خواهید رسید. آری فاصله گرفتن از پیامبر(ص) و اهل بیت پاکش نه تنها موجب هلاکت و بدبختی در جهان آخرت خواهد بود بلکه در این جهان نیز سبب ذلت و خواری و رسوائی و پشیمانی میشود.